Monday 30 June 2008

بد می گذرد. هر ثانیه که قصد گذر می کند خراش می دهد دلم را، بعد از یک ساعت خراش ها تبدیل به زخم می شوند. روز که تمام بشود، واویلاست. این شاید تنها توصیف حال درونی این روزهایم باشد که به هیچ شکل دیگری قابل بیان نیست. حتی بغضی نیست که اشک شود یا نشود و بماند همان جا و خفه ام کند. بد می گذرد...ء