Wednesday 28 May 2008

جشن شبانه

شب ها که تو می خوابی
من تک تک ستاره ها را بیدار می کنم
...تا رؤیای شبانه ات روشن شود و رنگین

Sunday 25 May 2008

...زندگی،مرگ،زندگی

ثانیه های محال را
.جان دوباره بخشیده ای
من اما هنوز
بر سر مزارشان گل می برم
...و اشک می ریزم

Wednesday 21 May 2008

روز آخر از ماه دوم

عطر گل که در خانه ام بپچید
شیرینی نگاه تو که نفوذ کند
تا عمق جانم
یعنی
خاطره یک بعدازظهر بهاری
تا ابد از دلم بیرون نمی رود

Saturday 3 May 2008

!رقص عاشقانه

.منی که عاشق رقصم باید به ساز لعنتی ترین روزهای زندگیم هم برقصم
می رقصم...می رقصم...عاشقانه می رقصم